کتابداری در پنج روز اول آفرینش
کتابداری در پنج روز اول آفرینش
وقتی به وضعیت کتابداری نگاه میکنم، مدام ذهنم میرود طرف پنج روز اول آفرینش و مدام لابهلای گل ولای ساخت آدم و کوه و پرنده و چرنده، دنبال کتاب و کتابدار میگردم. و دلم میگیرد وقتی میبینم هیچ خبری از اینها نیست و فکر میکنم نفرین ما از همان وقتها شروع شده و این یک عمر چرخیدن و کند وکاوِ ما، که دردی را دوا نمیکند، بیدلیل نیست و دائم با خودم میگویم، کاش در همان سه چهار روز اول آفرینش، که پی هر چیزی را میریختند و نوعی تقسیم پیشانی و قسمت هم بود، ما هم جایی داشتیم و مثلا دست آدم ابوالبشر یا ننه حوا یک برگ کاغذی، کتاب خطی یا حداقل دیجیبوکی یا آیپدی میدادند. آن وقت دیگر ما اینهمه مرارت نداشتیم که هی بدویم و هی تحقیق پشت تحقیق که هویتمان چیست، سر سلسلهمان کیست و با هزاران چسب ناچسب، خودمان را به یک جایی بند کنیم که بلکه این جماعت کتابگریز زمینی ما را قبول کنند و نه از روی صدقه و احسان، که از روی صدق باطن، ما را در صدری بنشانند. و تصدیق کنند که زمین اگر کتابخانه و کتابدار نداشت، چیزی کم داشت. اما چه میتوان کرد که از قدیم و ندیم گفتهاند”مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش”.
برگهای سبز با رگبرگهای سفید، باعث میوه دادن درخت می شوند